اختلال شخصیت نمایشی

ساخت وبلاگ

فردا دوباره عمل دارم. این دومین عمل زندگیمه! دومین عمل در سی روز گذشته هم هست. خیلی جالبه. از بچگی وقتی یکیو می‌دیدم که دست یا پاش شکسته، عمل داره، یا دیگه کم کمش، ارتودنسی داره یا بریس بسته، حسرت می‌خوردم. حتی عینک هم دوست داشتم. چراشو دقیق نمی‌دونم. حس می‌کردم این آدما بدون اینکه کار خاصی بکنن، رفتن توی دسته‌ خاص و متفاوتی. به یک گروه دیگه علاوه بر بقیه گروه‌ها تعلق داشتن. توجه جلب می‌کردن‌ دیده می‌شدن، در عین حال مشکلشون حاد نبود. بعدا فکر کردم شاید اختلال شخصیت نمایشی داشتم و خودم بی خبر بودم. به هر حال، این روزا زیاد بهش فک  می‌کنم. این روزا واقعا دوست نداشتم کسی بدونه. عمل اول رو که واقعا آدم‌های محدودی می‌دونستن و عمل دوم رو هم به خاطر جای عمل و نقاهتش مجبور شدم به خانواده‌ی درجه یک بگم. معذبم. اذیتم. حس میکنم رفتم توی یک گروه دیگه. بدون اینکه بخوام دارم نگاه‌ها رو به تودم جلب می‌کنم و اینو دوست ندارم. اون اختلال شخصیت نمایشی ، نمی‌دونم الان کجاست؟ ولی واقعا این  پنهانکاری خود جدیدم عجیبه‌...


برچسب: من, من واقعی
+  یکشنبه سوم بهمن ۱۴۰۰| 22:30 | مفرد مونث بي مخاطب!  | |

مفرد مونث بي مخاطب!...
ما را در سایت مفرد مونث بي مخاطب! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bmasiha2905 بازدید : 97 تاريخ : جمعه 9 ارديبهشت 1401 ساعت: 23:16