من وقتی یه ایدۀ جدید دارم، وقتی یهو یه جرقهای توی ذهنم یه چیزی رو به چیز دیگهای وصل میکنه، اون لحظهای که مثل همه باید از خوشی جیغ بکشم و بگم: آره! همینه! من اینو پیدا کردم! یهو استرس میگیرم. یه خوره میفته تو جونم که اگه بعد از این دیگه نتونی به این خوبی باشی چی؟ اگه ایدۀ بعدیت به این عالیای نبود چی؟ آیا این ایده اینقدر برات پول درمیاره؟ اینقدر درجه یک هست که بتونه تا وقتی ایدۀ خوب دیگهای داشته باشی نگهت داره؟ اگه یکی بهترش رو ساخت چی؟ و شاید باورش سخت باشه ولی اینجاست که کمالگرایی مثل خوره یهو میفته به جونم. ذر واقع من توی کارای معمولی اونقدر کمالگرا نیستم. توی کارایی که فکر میکنم معموایم. اما وقتی پای کاری وسط باشه که توش خوبم و یهو یه ایدۀ عالی ازش به ذهنم میاد، یهو میبینم که نمیتونم کار رو درست تموم کنم چون میخوام هی بهترش کنم. اما در حقیقت دلیلش این نیست که میخوام بهترین کار رو تحویل بدم. دلیلش اینه که میخوام کاری بشه که تا مدتی بتونه منو سرپا نگه داره.واقعا یه وقتایی که بهش فکر میکنم، میبینم چقدر دلیل عجیبی برای کمالگراییه.برچسب: من؛ من ِ واقعي, سندروم زندگي + دوشنبه بیست و هفتم آذر ۱۴۰۲| 2:37 | مفرد مونث بي مخاطب! | | بخوانید, ...ادامه مطلب
سعی می کردم بخوابم.نمی شد. نمی شود. یک سال است که نمی توانم شب ها را بخوابم. هر وقت دیگری میتوانم بخوابم جز شب ها. خانه ی قبلی ام، زل میزدم به کنج سقف بالای درب ایوان.به سایه ی توری پاره روی سقف. این خانه اما بالای سرم یک سقف پهن و سفید با یک چراغ است. یک حباب بزرگ و نا متعارف که به نظرمان برای چراغ اتاق خواب می توانست جذاب باشد. شب اما همه چیز شکل خودش را از دست می دهد. همه چیز در قیافه های جدیدشان، سخت، سرد، نامانوس و دوست نداشتنی هستند. او توی تخت می چرخد. ملحفه آرام آرام از روی تنم کنار می رود. هوا گرم است. اجازه می دهم ملحفه ها را برای خودش جمع کند. آدم تحقیر ,تحقیر,تحقیر شدن به انگلیسی,تحقیر را باور نکن,تحقیر گدار,تحقیر شدن,تحقیر شدن توسط,تحقیر زن در قرآن,تحقیر مردان,تحقیر برزیل,تحقیر زنان ...ادامه مطلب