مفرد مونث بي مخاطب!

متن مرتبط با «پازل» در سایت مفرد مونث بي مخاطب! نوشته شده است

پازل

  • داشتم فکر می‌کردم ما یک پازلیم. در تمام زندگیمان، با هر کاری که می‌کنیم و هر تکانی که می‌خوریم، یک تکه از پازل را می‌سازیم و می‌گذاریم کنار تکه‌های دیگر. بعد یک وقتی، بسته به اندازه‌ی پازلمان، تمام می‌شود. بعد زمان کمی داریم. خیلی کم، به قدر چند نفس، که نگاه کنیم به کل پازل. ببینیم چه شکلی شده‌ایم. چه از آب درآمده‌ایم. می‌گویند که همه چیز در آن لحظات از جلوی چشم آدم رد می‌شود. و بعد پازلِ حل شده‌مان را می‌گذارند در جعبه‌ی کوچک و تنگش، درش را می‌بندند و می‌گذارند توی خاک.نه؟برچسب: من, من واقعی +  شنبه بیست و پنجم دی ۱۴۰۰| 20:38 | مفرد مونث بي مخاطب!  |  | بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها